هر عقل سلیمی یاد گرفتن زبان ملت های دیگر را نفی نمی کند.
یاد گرفتن زبان ملل دیگر به طور قطع دریچه ای برای فهم دیگران است که نتیجه آن گسترش دنیای خودی است و این وسط مللی که با آنها بیشترین کنش و واکنش را داشته ایم و داریم ، ارجحیت دارند و به نظر من ،نه تنها عربی ،بلکه بسیار نا پسند است که ما فارسی زبانان امروزی آذری -ترکی یا کردی بلد نیستیم ،ر حالیکه ایرانی واحد را مطالبه می کنیم اما زبان نزدیک به نیمی از هموطنان خود را نمی دانیم ! پس به خودی خود یاد گیری زبان عربی مانند یاد گرفتن هر زبانی در جای خود مورد نیاز است .
اما میرسیم به این بحث که آیا می توان منکر شد که برای درک میراث فرهنگی مان ، یعنی ده قرن تاریخ علم و فلسفه ،نیاز داریم تا زبانی را یاد بگیریم که خلوارها کتاب از گنجینه تاریخیمان به این زبان نگاشته شده است و به همین دلیل است که در مدارس اروپایی یادگیری یکی از زبان های لاتین یا یونانی باستان اجباری است ،هرچند که این زبان ها امروز مرده اند و در اغلب موارد زبان آن کشور ها هم نبوده و یاد گیری آنها نیاز است چرا که صرفا زبان علم گذشته بوده اند و زبان عربی هم به طور قطع یکی از دو زبان علم در قرون وسطی است.و این نه فقط به دلیل مسائل سیاسی آن روزگار که به دلیل ویژگی خود آن زبان نیز هست .
البته افرادی که منکر نیاز به مطالعه تاریخ علم و فلسفه اند ، پیشاپیش از هر بحثی فارغند ! خطاب من به آنهایی است که ادعای روشنفکری و فیلسوف بودن را دارند و این را می دانند که باید علم گذشته را شناخت.چرا که امروز بر بنایی زندگی می کنیم که ستون هایش درگذشته پی ریخته شده.دانش آنها هم در حدی هست که بدانند علم و فلسفه مرز و نژاد نمی شناسد و میراث علمی بعد از اسلام میراث عربی نیست که بخواهند نفی اش کنند ، ایشان از قماشی هستند که ساعت ها بحث می کنند و قلم می فرسایند تا ثابت کنند که مثلا ابن سینا آبا و اجدادش فارس بوده ، نه ترک و عرب ! و همین افراد ، اگر هریک از نسخه های خطی توسط قاچاقچیان به خارج برود ، دادو فغان می کنند اما احساس نیاز نمی کنند که این حجم عظیم علم و معارف باید فهمیده شود.
اگر ما واقعا می خواهیم وارث ابن سینا باشیم نیاز نداریم ثابت کنیم پدر و مادرش فارس بوده اند اول باید قادر به فهم معارف او باشیم و خیلی واپس مانده ایم اگر هنوز نفهمیده ایم فرهنگ وتمدن با مفاهیم و تبادل بین نسل ها به ارث می رسد نه از طریق نژاد.